Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (963 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
walk (all) over
<idiom>
U
انجام هرکاری که دوست داشته باشه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
catch-22
<idiom>
U
هرکاری انجام بدی نتیجهاش بد است
love thy neighbour as thyself
U
همسایه یا نوع خود را مانندخود دوست داشته باش
Would you care for a cup of coffee?
U
آیا دوست دارید یک لیوان قهوه داشته باشید؟
upward compatible
U
اصلاحی به این معنی که یک سیستم کامپیوتری یا غستگاه جانبی قادر است هر کاری راکه مدل قبلی انجام می داده انجام داده و علاوه بر ان عملکردهای بیشتری هم داشته باشد سازگاری رو به پیشرفت
to pair somebody off
[up]
with somebody
U
کسی را با کسی دیگر زوج کردن
[برای ازدواج یا رابطه دوست دختر یا پسر]
[همچنین می تواند لحن منفی داشته باشد]
there is a time for everything
U
هرکاری وقتی
bedding
U
بنیاد و اساس هرکاری
There is always a right way of doing everything.
U
هرکاری راهی دارد
delta clock
U
که خطا داشته یا در حلقه بی انتها قرار گرفته و یاوضعیت اشتباه داشته
One day I want to have a horse of my very own.
U
روزی من می خواهم یک اسب داشته باشم که شخصا به من تعلق داشته باشد.
One must tackle it in the right way.
U
هرکاری را باید از راهش وارد شد
Bless you!
U
عافیت باشه!
[بعد از عطسه]
matter of fact
<idiom>
U
چیزی واقعا درست باشه
cross that bridge when you come to it
<idiom>
U
[به حل یک مشکل زمانی اقدام کن که لازم باشه و نه قبلش]
A friend in need is a friend indeed..
<proverb>
U
دوست آن باشد که گیرد دست دوست,در پریشان یالى و درماندگى.
following my lead
U
یک جور بازی که هر بازیکن را وادار میکنند هرکاری که استاد کرد او نیز بکند
I like to be friends with you.
U
من دوست دارم با تو دوست باشم.
I am done with you.
U
رابطه بین من و تو تمام شد!
[رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
I am
[have]
finished with you.
U
رابطه بین من و تو تمام شد!
[رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
failed
U
انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
fails
U
انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
fail
U
انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
like a duck takes the water
[Idiom]
U
کاری را تند یاد بگیرند انجام بدهند و از انجام دادن آن لذت ببرند
qui facit per alium facit perse
U
کسی که کاری را بوسیله دیگری انجام بدهد خودش ان را انجام داده است
automate
U
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automated
U
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automates
U
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automating
U
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
failure
U
انجام ندادن کاری که باید انجام شود
failures
U
انجام ندادن کاری که باید انجام شود
robot
U
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
robots
U
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
gurantee
U
عبارت از ان است که دولت یا دولتهایی طی معاهدهای متعهد شوند که انچه را قادر باشند جهت انجام امر معینی انجام دهند
scratch one's back
<idiom>
U
کاری را برای کسی انجام دادن به امید اینکه اوهم برای تو انجام دهد
keep your peck up
U
دل داشته باشد
hydroxide
U
داشته باشد
in prospect
U
انتظار داشته
worksheet
U
ی داشته باشد
in prospective
U
انتظار داشته
kept
U
نگاه داشته
be a man
U
مردانگی داشته باشید
you bet
U
یقین داشته باش
keep your peck up
U
جرات داشته باشید
he has passed the chair
U
ریاست داشته است
tripod
U
چیزی که سه پایه داشته
tripods
U
چیزی که سه پایه داشته
if any
U
اگر داشته باشد
he had need remember
U
بایستی بخاطر داشته باشید
frothily
U
بی انکه مغزیامعنی داشته باشد
pent up
U
دریک جا نگاه داشته شده
par for the course
<idiom>
U
تنها چیزیکه انتظار داشته
Be patient .
U
صبر داشته باش ( حوصله کن )
As much as you wish to have .
U
هر قدر که میل داشته با شید
Be of good courage .
U
قوت قلب داشته باشید
ineffectively
U
بی انکه اثری داشته باشد
irrelatively
U
بی انکه وابستگی داشته باشد
the u states
U
کشوری که پادشاه داشته باشد
the u kingdom
U
کشوری که پادشاه داشته باشد
Keep an eye on things.
U
هوای کاررا داشته باش
He has become too big for his boots. He is getting above himself .
U
هوا( یابو ) ورش داشته
formalist
U
دوست
heart to heart
U
دوست
buddies
U
دوست
chum
U
دوست
philogynist
U
زن دوست
unfriended
U
بی دوست
amicable
U
دوست
dienophile
U
دی ان دوست
heart-to-heart
U
دوست
heart-to-hearts
U
دوست
chums
U
دوست
schoolmate
U
دوست
friendless
U
بی دوست
friend
U
دوست
philoginous
U
زن دوست
friends
U
دوست
schoolmates
U
دوست
allying
U
دوست
ally
U
دوست
leal
U
دوست
bozo
U
دوست
hydrophilic
U
اب دوست
hydrophilic compound
U
اب دوست
buddy
U
دوست
carbuncle
U
لعلی که تراش محدب داشته باشد
Moderation in all things.
<proverb>
U
در همه چیز اعتدال داشته باش.
ukase
U
فرمان امیراتور که قوت قانونی داشته
it is in good keep
U
خوب نگاه داشته یاحفافت شونده
I'd like to have a place of my own
[to call my own]
.
U
من منزل خودم را می خواهم داشته باشم.
eye cup
U
فرفی که چشم رادران نگاه داشته
off the point
U
بدون اینکه وابستگی داشته باشد
incomparably
U
بدون اینکه نظر داشته باشد
unauthorized
U
آنچه باید مجوز داشته باشد
It is immaterial how rich he may be .
U
مهم نیست چقدر ثروت داشته با شد
Make sure the statuette doesnt topple over .
U
هوای مجسمه را داشته باش که نیافتد
roundelay
U
تصنیف یاسرودی که برگردان داشته باشد
carbuncles
U
لعلی که تراش محدب داشته باشد
parallelling
U
اگر به توجه نیاز داشته باشند
parallel
U
اگر به توجه نیاز داشته باشند
for no p reason
U
بی انکه دلیل خاصی داشته باشد
irrelevantly
U
بدون اینکه وابستگی داشته باشد
parallelled
U
اگر به توجه نیاز داشته باشند
numbly
U
بی انکه حس داشته باشد یا تکان خورد
parallels
U
اگر به توجه نیاز داشته باشند
paralleling
U
اگر به توجه نیاز داشته باشند
paralleled
U
اگر به توجه نیاز داشته باشند
retention money
U
مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
queried
U
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
querying
U
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
queries
U
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
query
U
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
hydrophilic
U
ترکیب اب دوست
hydrophilic compound
U
ترکیب اب دوست
crony
U
دوست صمیمی
electrophile
U
الکترون دوست
warlike
U
جنگ دوست
to make a friend of
U
دوست شدن با
francophil
U
فرانسه دوست
social
U
جمعیت دوست
likes
U
دوست داشتن
liked
U
دوست داشتن
girlfriend
U
دوست دختر
likable
U
دوست داشتنی
like
U
دوست داشتن
nucleophile
U
هسته دوست
gallophile
U
فرانسه دوست
social
U
گروه دوست
cronies
U
دوست صمیمی
careerists
U
حرفه دوست
hand and glove
U
دوست همراز
family man
U
زن و بچه دوست
family men
U
زن و بچه دوست
boyfriends
U
دوست پسر
hand and glove
U
دوست یک دل ویکزبان
dislikeable
U
دوست نداشتنی
halophilous
U
نمک دوست
hail fellow
U
دوست صمیمی
germanophil
U
المان دوست
careerist
U
حرفه دوست
zoophilous
U
حیوان دوست
zoophilic
U
حیوان دوست
hydrophilic
U
اب دوست علاقمند به اب
hydrophile
U
اب دوست علاقمند به اب
humnanist
U
همنوع دوست
humansit
U
انسان دوست
hemophile
U
خون دوست
heliophilous
U
افتاب دوست
boyfriend
U
دوست پسر
hand in glove
U
دوست همراز
xenophile
U
بیگانه دوست
hand in glove
U
دوست یک دل ویکزبان
dislikable
U
دوست نداشتنی
phihellenic
U
یونانی دوست
pornerastic
U
جنده دوست
patiot
U
میهن دوست
psychrophilic
U
سرما دوست
friendly state
U
کشور دوست
humanitarian
U
بشر دوست
kissing kind
U
باهم دوست
francophile
U
فرانسه دوست
peaceable
U
صلح دوست
lithophilous
U
سنگ دوست
his friend's murder
U
قتل دوست او
philotechnic
U
صناعت دوست
phiadelphian
U
نوع دوست
philanthrope
U
بشر دوست
liquorish
U
نوشابه دوست
philhellene
U
دوست یونان
myrmecophilous
U
مورجه دوست
philhellenic
U
دوست یونان
philobiblic
U
کتاب دوست
lipophilic
U
چربی دوست
philotechnic
U
صنعت دوست
saprophytic
U
پوده دوست
loyalists
U
دولت دوست
friend
U
دوست کردن
negrophil
U
سیاه دوست
I need my e
U
من دوست دارم
negrophil
U
زنگی دوست
necrophilous
U
لاشه دوست
ornithophilous
U
مرغ دوست
likeable
U
دوست داشتنی
loyalist
U
دولت دوست
solomon
U
صلح دوست
oxyphile
U
اسید دوست
sweet tooth
U
شیرینی دوست
isophilic
U
همجنس دوست
intimado
U
دوست صمیمی
oxyphil
U
اسید دوست
friends
U
دوست کردن
girlfriends
U
دوست دختر
dislike
U
دوست نداشتن
gregarious
U
گروده دوست
lovable
U
دوست داشتنی
dislikes
U
دوست نداشتن
expressionist
U
حالت دوست
disliking
U
دوست نداشتن
expressionism
U
حالت دوست
philanthropists
U
بشر دوست
philanthropist
U
بشر دوست
Recent search history
Forum search
1
معنی لغت overfit
1
What is the first name of your favorite uncle
1
if there's any justice
1
tink and grow rich
1
incentive
1
friend
1
19 hrs · Sometimes the good you try to do to help others, ends up being thrown back at your face. Do things for Allah's sake, not to please people.
1
want to have chat on video cam? i have a girlfriend, can she join us?
1
A successful man is one who can lay a firm foundation with the bricks that other throw at him
1
Evolution
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com